قلعه رودخان کجاست و راز تونل مخفی ، تعداد پلهها و داستان ارتش متحد شمال آن چیست ؟
قلعه رودخان با ۲۲ هزار متر مربع وسعت از بعضی از آبادیهای اطرافش بزرگتر است. این قلعه به بزرگترین قلعهی آجری ایران معروف است. دژی با باروهای طولانی و برجهای متعدد.
قلعه رودخان در جنگلی کوهستانی مخفی شده. در نظر بگیرید حتی با وجود پلکانی که در سالهای اخیر ساخته شده، هنوز رفت و آمد به قلعه رودخان آنچنان آسان نیست.
تا به حال چیزی از تونل مخفی قلعه رودخان شنیدهاید؟ از ارتش متحد شمال؟ نمیدانید قلعه رودخان چند پله دارد؟ این مطلب قرار است به تمام سوالهای شما دربارهی قلعه رودخان پاسخ بدهد.
قلعه رودخان یعنی چه؟
قلعه رودخان در ساحل رود قلعه رودخان، بر بالای کوه قلعه رودخان و در نزدیکی روستایی به نام قلعه رودخان بنا شده. در واقع قلعه رودخان هم اسم یک کوه، هم یک آبادی، هم یک رودخانه و هم یک قلعه است. گیلانیها به رودخانه «رودخان» یا «روخون» میگویند. قلعه رودخان هم یعنی قلعهای که در کنار رودخانه ساخته شده.
قدمت قلعه رودخان
این دژ در نیمهی قرن ۶ و نیمهی اول قرن ۷ ساخته شده. چیزی در حدود هفتصد سال پیش.
چرا قلعه رودخان تاسیس شد؟
وقتی شرق و جنوب گیلان چندبار توسط سربازان مازندرانی و نیروهای قلعهی الموت تصرف شد، خاندان اسحاقیه که حاکمان غرب گیلان بودند، تصمیم گرفتند قلعهای فتحناشدنی بسازند. این قلعه را بدون هیچ عجلهای و با کمال دقت ساختند. زیرا که هنوز آتش جنگ به فومن نرسیده بود. ولی مشخص بود که جنگی در کار است. جنگی و جنگهایی.
همین هم شد بعدها مغولها به گیلان حمله کردند. در زمان صفویه خونینترین جنگ داخلی تاریخ گیلان رخ داد. بعدها هم سربازان عثمانی، روس و قزاقهای رضاشاه بارها برای تصرف گیلان لشکر کشیدند.
برای اجاره ویلا در فومن کلیک کنید.
این شد که قلعه رودخان ساخته شد. یکی از مستحکمترین و زیباترین قلعههای دنیا. قلعهای که قرار بود بر هر دشمنی پیروز شود. قلعهای که برای نبردهای سخت و محاصرههای طولانی محیا شده بود.
اطلاعات بازدید و آدرس قلعه رودخان
آدرس: استان گیلان، شهرستان فومن، روستای رودخان، قلعه تاریخی رودخان
قیمت بلیط پارکینگ: برای هر ماشین ۱۰٫۰۰۰ تومان
قیمت بلیط بازدید: برای گردشگران ایرانی ۳٫۵۰۰ تومان و گردشگران خارجی ۲۵٫۰۰۰ تومان

معماری قلعه رودخان
بی شک یکی از مواردی که باعث عظمت قلعه رودخان شده، معماری بی نظیر آن است. این قلعه با دیوارهایی بلند تا ارتفاع ۱۰ متر بر فراز کوه قرار گرفته است.
به روزنههای شیب دار دیوارها تیرکش میگویند. از این فضاها برای تیراندازی و ریختن مواد مذاب بر روی سربازان دشمن استفاده می شد.
در قسمتهای مهم دژ هم به اتاقکهای کوچکی برمیخوریم که به آنها جانپناه میگویند. اینها سنگرهایی سقفدار بودند تا سربازها در برابر دشمن بتوانند پناه بگیرند.
در داخل دیوارها شکافهایی وجود دارد که محل روشن کردن آتش بودند. گویا در کنار این بخاریها فضایی برای خشک کردن لباسهای خیس هم وجود داشته.
در کتاب «قلعه رودخان، بزرگترین دژ گیلان -تاریخچه و معماری» نقلی از دکتر ستوده آمده که به تونل فرار قلعهاشاره میکند:
«در بخش غربی دژ، پس از چندبن اتاق خراب به چشمهی آبی میرسیم که منبع اصلی آب قلعه است. پس از این چشمه با پیمودن فاصلهی زیادی به بنایی عظیم و مدور میرسیم که روزی دو طبقه بوده است. فعلاً در طبقه زیرین آن دارای تونلی است که به خارج میرود. معروف است که این سمج، فرارگاه قلعه بوده است. میگویند این تونل به دهکدهی شانیس در طارم کنار سفیدرود راه دارد. پس از این با ادامه دادن راه و پیمودن دویست متر دیگر در منتهی الیه غربی دژ به شاهنشین میرسیم.»
در قسمتی که باروهای جنوبی و شمالی قلعه به هم نزدیک میشوند، اتاق تاریکی وجود دارد که بعضی از محققین اعتقاد دارند محل زندان بوده.
باروهای قلعه رودخان با لاشهسنگ ساخته شده ولی این سنگها از لبهی صاف کنار هم قرار گرفتهاند و فضایی صاف ساختهاند. بینندهی امروزی ممکن است فکر کند این سنگها با دستگاه برش خوردهاند. در حالی که اینطور نبوده.

بخش های مختلف قلعه رودخان
پله های قلعه: با رسیدن به روستای رودخان و عبور از جاده ای پر پیچ و خم، می بایست خودرو خود را در محلی مناسب پارک کنید. در ادامه با چند دقیقه پیاده روی، به ابتدای مسیر قلعه رودخان می رسید.
برای رسیدن از قلعه رودخان باید از ۱۶۲۰ پله بالا رفت. این پلهها جدیداً ساخته شده تا گردشگران بتوانند از قلعه بازدید کنند. طی کردن این مسیر دو سه ساعت طول میکشد. خیلیها که برای گشت و گذار میآیند سری به جنگل و رودخانهی اطراف میزنند و نرسیده به قلعه بر میگردند. البته مخصوصاً در هوای شرجی بالا رفتن از پلهها ممکن است قدری سخت باشد. پلههایی آخر مسیر هم چندان استاندارد نیستند و اگر احتیاط نکنید ممکن است سر بخورید.
اگر نیاز به چوبدستی دارید میتوانید ابتدای راه از فروشندههای بومی چوبدستی بامبو بخرید. کنار راه آلاچیقهایی هم هست که نوشیدنی و چیزهای دیگر میفروشند.
داخل قلعه رودخان هم ۱۰۰۰پلهی دیگر وجود دارد. به همین خاطر به قلعه رودخان هزار پله میگویند.

ورودی قلعه رودخان : پس از بالا رفتن از پله ها به در ورودی با دو برج بزرگ می رسید. با عبور از درب، وارد راهرویی می شوید که با عبور از چند پله به پشت بام ورودی و برج ها هدایت می شوید. در حال حاضر مسافران وقتی به پشت بام ورودی اصلی میرسند نفسی تازه میکنند و مینشینند تا قدری از منظرهی روبهرو لذت ببرند.
شاه نشین: محل اسقرار حاکم، در بلندترین نقطه قلعه بود. ساختمانی سه طبقه که به شاه نشین معروف است، تراس شاهنشین مشرف به چشمانداز بینظیری از مناظر اطراف است. امنترین قسمت قلعه رودخان همین قسمت شاه نشین بوده. حتی حالا که سربازی از قلعه رودخان دفاع نمیکند، رسیدن به شاهنشین دشوار است.

پایگاه نظامی: بخش شرقی قلعه رودخان به عنوان پایگاه نظامی استفاده میشد. این قسمت شامل در ورودی، زندان، حمام، درب خروج اضطراری و تعدادی واحد مسکونی برای افسران درجهدار است. احتمالاً این قسمتانبار سلاح و مهمات بوده به همینخاطر با دو برج عظیم از آن محافظت میشده.
آب انبار: در عمیق ترین بخش قلعه، آب انباری به چشم میخورد که محل جمعآوری آب مورد نیاز قلعه بود. شاید این آب انبار کاربرد سردخانه هم داشته. مواد غذایی را به چوبی آویزان میکردند تا سالم بمانند.

در زمان ساخت قلعه رودخان، چه کسی حاکم شمال ایران بوده؟
برای اجاره کلبه جنگلی در قلعه رودخان کلیک کنید.
آن زمان شمال ایران در آن دوره از چند ناحیه تشکیل شده بود:
دیلم: حاکم قلعهی افسانهای الموت که پیشوای حشاشین بود بر بخش بزرگی از دیلم حکمرانی میکرد. حتما اسمحسن صباح به گوشتان خورده. در دوران حس صباح اسماعیلیان ایران متحد شدند و با ساختن قلعههایی مستحکم در بین کوهستانها، قدرتی به دست آوردند. حشاشین چون در ترور مخالفانشان بسیار شجاع عمل میکردند، افسانهای به وجود آمده بود که علت شجاعت سربازانشان استعمال حشیش است. حشاشین انقلابی بودند و میخواستند بر علیه حکمت مرکزی شورش کنند. به همین خاطر موقعیت سوقالجیشی گیلان برایشان مهم بود و همیشه تلاش میکردند بر بخشهایی از آن مسلط شوند.
طبرستان: طبرستان تحت فرمانروایی باوندیان بود. باوندیان در تاریخ به ملوکالجبال معروفند. بهشان باو میگفتند چون جدشان باو، نوهی خسرو پرویز بود. باو موقع فرار آخرین پادشاه ساسانی (یزدگرد) همراهیاش میکرد. منتهی نتوانست از جان او دفاع کند. بعد از مرگ شاه موی از سر تراشید و تا مدتها در معبدی زرتشتی گوشهنشین شد. بعدها به اصرار مردم سرزمینهای شرقی مازندران حاکمشان شد. پادشاهان باوند به خودشان «اسپهبد» میگفتند. باوندیان بزرگترین دشمن اسماعیلیان بودند.
رویان: رویان تحت فرمانروایی پادوسبانیان بود. اگر فکر میکنید همهی سلسلههای مهم تاریخ ایران را میشناسید میخواهم بهتان ثابت کنم که در اشتباهید. لازم است بهتان توضیح بدهم که سلسلهی پادوسبانیان حدود هزار سال بر منطقهی رویان حکومت کرد. یعنی بعد از دودمان یاماتو، پادوسبانیان طولانیترین سلسلهی حکومتی در تاریخ جهان بودند. جد پادوسبانیان جاماسب پادشاه ساسانی بود.
گیلان: گیلان دست به دست بین حاکمان محلی میچرخید. آن زمان سراسر ایران آکنده از آشوب بود. پادشاهی سلجوقیان در حال فروپاشی بود. قدرتهای نوظهور مثل خوارزمشاهیان مدعی تاج و تخت شده بودند. هرج و مرج تمام ایران را فرا گرفته بود.
گیلانیها از چه میترسیدند
به قول سریال بازی تاج و تخت «زمستان نزدیک است» winter is coming. چرا که به زودی مغولها قرار بود حمله کنند و همهجا را غارت کنند و همه چیز را به تاراج ببرند. ولی کماکان همه درگیر اختلافات داخلی بودند.
گیلانیها و دیلمیها سربازان توانمندی داشتند. به همین خاطر مدام با قدرتهای دیگر متحد میشدند. هفتصد سال پیش کل اهالی گیلان و دیلم، تحت فرمانروایی شاه غازی با طبرستان و رویان متحد شدند و ارتش متحد شمال را ساختند. اولین هدف ارتش متحد شمال شکست دادن حشاشین تحت فرمان قلعهی الموت بود. ارتش متحد شمال با حشاشین جنگید و شکستشان داد. چنانکه در تاریخ ثبت است:
« به شلسکوه شبیخون و تاخت کرده و پنج هزار ملحد را گردن بزد و در آن رودبار پنج منار از سر نحس آن ملاعین ساخت…»
ولی اتحاد شمالیها چندان طول نکشید. بعد از شکست اسماعیلیها، گیلانیها فهمیدند که دودستی سرزمینشان را به شاه غازی پادشاه طبرستان تقدیم کردهاند. شاه غازی مردی بسیار ثروتمند و قدرتمند بود. آن زمان ثروتش را با خسرو پرویز مقایسه میکردند. هدف اصلیاش هم بزرگکردن پادشاهیاش بود. به همین خاطر ارتش متحد شمال را برای جنگ با ترکهای غزنوی گسیل کرد. منتهی شکست خورد و سرآخر هم غلامانش در خواب او را کشتند.
این بار فرمانروایان شمال با هم متحد شدند و با جانشینان شاه غازی جنگیدند ولی موفق نشدند. فرمانروایان رویان به گیلانیها پشت کردند و از اتحاد سرباز زدند. رویان با حشاشین قلعهی الموت متحد شد و با گیلان و دیلم جنگید.
بعد از این دیگر اوضاع گیلان همیشه بسیار ناامن بود. دسیسههای پادشاهان طبرستان و رویان و چشم طمع حاکمان الموت و شایعهی حملهای از سمت شرق خراسان.
میشود تصور کرد که آن موقع فرمانروایان گیلان در چه شرایطی بودهاند که به ساختن قلعهای تسخیرناپذیر فکر میکردند.
قلعه رودخان در دورانی ساخته شد که در آن سالها مدعیان حکومت بر گیلان یکییکی یا در جنگ کشته میشدند، یا ترور میشدند یا فرار میکردند. کار به جایی کشید که یکی از شاهان مازندران به راحتی نصف گیلان را تصرف کرد. حالا در این شرایط داستانهای وحشتآوری درمورد حملهی مغولها هم به گوش میرسید…
بازسازیهای قلعه رودخان
بر اساس بررسی های کارشناسان، این قلعه یک بار در سال ۹۱۸ تا ۹۲۱ هجری قمری برای سلطان حسام الدین، فرمانروای گیلان غربی تجدید بنا شده است.
در سال ۱۱۷۵ ه.ق نیز قلعه رودخان مورد بازسازی قرار گرفت و به توپهای جنگی مجهز شد. جالب است بدانید که نقل است میرزا کوچکخان هم مدتی در این قلعه پناه گرفته بود.
